یادداشت اختصاصی
نگاه امیدوار «پاریس» به همراهی «دوستان شرقی»
پروفسور
میشل فوشه
استاد «کالج مطالعات جهان»، پاریس
پروفسور میشل فوشه
متخصص حوزه جغرافیا و ژئوپلتیک است. او پیش ازاین سفیر فرانسه در لیتوانی و نیز
ریاست شورای روابط خارجی این کشور را برعهده داشت.
ترجمه این یادداشت اختصاصی را دکتر سیروس احمدی استاد دانشگاه تربیت مدرس تقبل کرده‌اند.
برای مطالعه کامل متن به ادامه مطلب رجوع فرمایید.
پاسخ به پرسش:
آیا مساله سوریه پایان‌بخش هژمونی آمریکا است؟
محمود نورانی کارشناس ارشدجغرافیا، پژوهشگردرحوزه جغرافیای سیاسی و ژئوپلتیک
پس از فروپاشی سوسیالیسم، نظم نوین جهانی توسط جورج بوش پدر مطرح شد که ریاست‌جمهوری ایالات متحده را از 1989 تا 1992 میلادی برعهده داشت. نظم نوین جهانی، آمریکا را ابرقدرت هژمونیک جهان می‌کرد، ابرقدرتی که وظایف فراوانی در قابل مسائل بین‌المللی داشت و باید این همه هزینه را برای مردم آمریکا توجیه می‌کرد. بنابر این بار دیگر نیاز به یک مسئله حیاتی داخلی احساس می‌شد. دو نمونه این هزینه‌ها در زمان خود بوش پدر، ساقط‌کردن حکومت پاناما در 1989 میلادی و حمله به عراق در پی کمک‌خواهی کویت از ایالات متحده در ژانویه 1991 میلادی است.
حادثه 11 سپتامبر 2001 میلادی –توسط هر کس که برنامه‌ریزی و انجام شده باشد، این بهانه را به سیاست‌مداران آمریکا داد تا مردم ایالات متحده و بخشی از مردم جهان را برای عهده‌داری نظم نوین جهانی توسط دولت امریکا و مبارزه با تروریسم بین‌المللی توجیه کنند. ادعای مبارزه با تروریسم از آن جهت که پس از حوادث 11 سپتامبر که به ادعای ارگان‌های حکومتی آمریکا توسط گروه‌های افراطی مسلمان انجام شده بود، مطرح شد، مسلمانان را هدف گرفت. ضمن اینکه سیاست‌مداران آمریکایی از این طریق علاوه بر توجیه اقدامات خود، می‌توانستند جای پای محکمتری برای آمریکا در خاورمیانه فراهم کنند، دسترسی بیشتری به منابع نفتی و تسلط بیشتری بر گذرگاه نفتی جهان (خلیج فارس و تنگه هرمز) داشته باشند، از ظهور یک تمدن رقیب به نام تمدن اسلامی که در کنار تمدن کنفوسیوسی به عنوان دو تمدن رقیب غرب در قرن 21 میلادی شناخته شده بودند، جلوگیری کنند و جمهوری اسلامی ایران را نیز که اراده تغییر موازنه قدرت در جهان را دارد و به نام داعیه‌دار اسلام سیاسی شناخته می‌شود، به زعم خود کنترل کنند. همه اهداف یادشده در یک عبارت خلاصه می‌شود: هژمونی‌طلبی در سیاست جهانی
برای مطالعه کامل مقاله
لطفــاً اینجــا کلیــک نمـــایید.
.
آیا بحران کنونی در یمن بر روی سیاست عدم مداخله چین در خاورمیانه تأثیر شگرفی خواهد گذاشت؟ چالش‌ها و پیامدهای جنگ یمن برای سیاست خارجی چین عموماً در خاورمیانه چه هستند؟ آیا تحول قابل‌ملاحظه‌ای در سیاست خارجی چین در چارچوب جنگ یمن مشاهده می‌شود؟
اندیشکده مرکز پژوهش امور بین‌الملل روبین در گزارشی با عنوان « سیاست خارجی چین در خاورمیانه و بحران یمن: چالش‌ها و پیامدها » به قلم دکتر مردخای خازیزا به بررسی پیامدهای کلی جنگ داخلی یمن برای سیاست خارجی خاورمیانه‌ای چین پرداخته است. یافته‌های این مقاله نشان می‌دهد که بحران کنونی یمن چالشی برای راهبرد عدم مداخله سیاست خارجی چین در خاورمیانه پدید می‌آورد و بنابراین شاید پکن وادار به کنار گذاشتن تدریجی راهبرد ملایم مدیریت روابط خود با کشورهای خاورمیانه شود
برای مطالعه کامل مقاله لطفاً اینجا کلیک نمایید.
